۱۳۹۰ آذر ۷, دوشنبه

خون چکید از شاخ گل - به مناسبت نزدیک به 300 روز حبس رهبران



آزادشان نکنید. بگذارید استخوان های سالخورده شان در نمور سلول هایی که خود اجاره اش را می پردازند، خرد شود، اما روح تکیده شان را با خمودگی ما خفتگان نایازرید. بگذارید در انفرادی ستم پیشگان بمانند، تا از انفرادی سست پیمانان خلاصی یابند. درهای اتاق کوچکشان را قفل کنید، که تنهایی در خیل خفتگان دل شان را نخراشد. بگذارید بمیرند در آن حصر خانگی، تا ما سوگواران فرصت های از دست رفته، بر مزارشان بگرییم. بگذارید بمیرند تا دعواهای میراث خوارانه ما فرزندان ناخلف دق مرگشان نکند. چه باک که خوشخیالانه ما را تصور کنند که بر عهدمان استوار مانده ایم. بگذارید گمان کنند که خیابان ها در دست ماست. بگذرید طنین الله اکبرمان را شامگاهان در تنهایی شان تخیل کنند. بگذارید گمان کنند همچنان همدلیم و یکصدا. توهم «دوران طلایی» باهم بودن پس از انتخابات را از ایشان نستانید. آزادشان نکنید. صبر کنید تا ما سلحشوران عرصه ناسزا و مبارزان دنیای مجازی آخرین تکه های لاشه جنبش را در دعوای سهم خواهانه سکولار و مذهبی و اصلاحطلب و اصلاحگریز تقسیم کنیم. رهاشان نکنید مبادا احوال ما ملت غیور و سلحشور و دلاور و جان برکف را از فرزندشان بپرسند. مبادا بپرسند حق شناسان را چه حال افتاد؟ دل خسته شان را نشکنید.

ما عافیت طلبان کم حوصله، که ته دل چندان هم از دخالت «بشردوستانه» خارجی بدمان نمی آید، چه نیازی به رهبر جنبش داریم. آن ها ارزانی خودتان. در همان زندان خانه نما، نگه شان دارید. از آن دم که چشم در چشمانمان بدوزند واهمه دارم. نه از سر شرم، که ما همیشه طلبکارانیم. واهمه دارم که روسیاه تر از بازوجوهایش، آن چه آنان نکردند را بر سرشان آوریم. رهاشان نکنید. زحمت بازجویی و تفتیش و توبیخ و شکنجه و عذاب، دست شما را می بوسد. آن را به ما ناسپاسان نسپارید.


آزادشان نکنید تا مصدقی دیگر، گُرده اش تکیده و غم این خفته چند در جگرش، در خانه دوزخی احمدآباد نپوسد. رهاشان نکنید، تا ما نوادگان آن قوم به جان باخته که فریاد یا مرگ یا مصدقشان را در بلوای اوباشان و فاحشگان فروخوردند، فراموشکار تر از همیشه «ایران قیامت میشه» را انکار کنیم. «سکوت کنی خائنی» را دست و دلبازانه به همه نثار کنیم و خاموشی خود را نشنویم. قدری دیگر حوصله کنید تا با آکسیون انفعال، آخرین جرعه این جنبش تهی را بنوشیم. آزادشان نکنید. 


یادداشت وارده
از طرف یکی از دانشجویان دانشگاه تگزاس ای اند ام.




دوستان عضو جامعه دانشجویی Green Aggies، می توانند یادداشت ها و نوشته های خود جهت انتشار در بلاگ را از طریق بخش تماس با ما ارسال نمایند.



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر